روز های خاکستری  من

روز های خاکستری من

میان همهمه برگهای پائیزی فقط تو مانده ای که هنوز از بهار لبریزی
روز های خاکستری  من

روز های خاکستری من

میان همهمه برگهای پائیزی فقط تو مانده ای که هنوز از بهار لبریزی

یک شب ازپائیز

شب از نیمه گذشته و دارم  اتفاق ها و خاطراتی رو تو ذهنم  مرور میکردم::

 

1)     یکشنبه تو شرکت گاز امتحان داشتم  ، سه نفر از مهندسن و کارشناسان شرکت گاز استان به همراه نماینده شرکت نظارت  چنان من و دو نفر دیگه رو سؤال پیچ کرده بودند که تا ساعت ها  بعد امتحان از حالت عادی خود بدور بودم امتحان بد نبود تقریبا" 3ساعت سؤال  پیچ شدیم . بعد بیرون اومدن از شرکت گاز دوستم نگاهی به من کرد و من هم نگاهی به او و به  وضعیتی که از صبح داشتیم هردو از ته دل خندیدیم... یه پیاده روی وحشتناک از فلکه آبیاری تا فلکه مدرس و از اونجا تا شهرچائی بعد از امتحان  جالب بود .

 

2)     تو دوران خدمت سربازی یه سرباز وظیفه داشتیم به اسم مجتبی ، این آقا مجتبی راننده قسمت ما بود و بالطبع 5 ،6 سال از من و دیگر دوستم که بعد اتمام دانشگاه اومده بودیم  سربازی ، کوچکتر بود . مجتبی پسر خوب و در ظاهر آرامی بود اما بعضی وقتا گافهایی میداد که یادآوری خاطراتش هنوز که هنوزه لبخند رو به روی لبام میاره . تو اتاق ما دو تا کامپیوتر بود که من و رفیقم ازش استفاده میکردیم و بجز ما کس دیگه ای  حق دست زدن به اونا رو نداشت . بعضی وقتا که بیکار میشدم به نکات ابتدایی استفاده از کامپیوتر رو بهش یاد میدادم تا اینکه یواش یواش خودش را ه افتاد تایپ و بعضی کارای دیگر رو میتونست انجام بده . یادمه تازه کپی  و paste کردن آهنگ رو از سی دی روی کامپیوتر یاد گرفته بود و کلی از این کار ذوق میکرد...روزی وارد اتاق شدم جناب سرهنگ و جناب سروان و رفیقم تو اتاق بودند و چائی های داغ روی میز ، از کامپیوتر فایل آهنگ های صوتی (صد البته مجاز و از فیلتر خودم رد شده ) رو زدم تا فضای لطیفی به حال و هوای اتاق بده...داشتم چائی میخوردم که یهو یه آهنگ شروع کرد به خوندن به این مضمون و محتوا : ژینا گل من گل خوشگل من  به عشقت اسیرم  بی تو من میمیرم .... خواندن این آهنگ همانا و رنگ از رخسار من و دوستم پریدن ... سروان با تعجب از من پرسدی ناصر اینا مجاز هست؟؟ و من با دستپاچگی سر و ته این قضیه رو هم آوردم و خوشبختانه به  خیر گذشت... بعدا" فهمیدم مجتبی اومده copy  کرده بعد یادش رفته اونارو حذف بکنه  چون هنوز delet یاد نگرفته بود !!!

 

3)    بعد از پست قبلی در مورد  sms به هر کسی که sms میزنم جواب نمیده وقتی دلیل این کار و میپرسم میگه : حاجی بازم دوربین مخفی و سیاه بازی  هست!!!؟

 

 

4)     اخبار رو نیگا میکنم ، محمود خان از فرنگ برگشته !! در واقع از ارمنستان برگشته بود و چنان قیافه ای فاتحانه بخود گرفته بود که بیا و ببین . میگن تو این سفر بازم دولت مهر ورز و عدالت گستر  غوغا به پا کرده و اجازه داده کنسول گری ارمنستان در تبریز ایجاد بشه ...لعنت به سیاست که خیلی چیزا رو نمیشناسه ...

 

ساعت از دو بعد نیمه شب  هم گذشت

یا حق

 

 ------------------------------------------------------------------------------

 دوستی نظری داده به این مضمون :

نمی دونم اجازه دارم که برات بنویسم یا نه  اخه به نظرم خیلی لوسی ...
اصولا کسایی که در احوالات خویشتن به مهندس بودن خودشان افتخار می کنن جای بسی شرمساری است  که بخواهیم وبلاگشون رو بخونیم
می تونستی خودت با یه عنوان دیگه ای معرفی کنی
پس بیخود شلوغ نکن از تو کتاب ها هم چیزی در نیار وبنویس
تو اگه راستی می گی شناسمه ات چند مهر انتخابات خورده
تو اگه راست می گی اول خودت رو اصلاح کن بعد جامعه رو

 

جواب :

در اینکه اجازه نظر دادن داری یا نه که حتما اجازه دارید من ظرفیتم زیادتر از این حرفهاست
دوست عزیز بنده کجا به مهندس بودن افتخار کردم و مغرور این مدرک شده ام که نمیدونم؟؟

ارزش هر انسانی به مدرک و شغل و ... نیست بلکه به اخلاق  و انسانیت و چیزای دیگه ای هست که خودمون بهتر میدونیم
از کدوم کتاب مطلب درآوردم و نوشتم کاش میگفتی ولی بدون که نوشتن از کتاب روزنامه و ... فی نفسه  چیز بدی البته با ذکر منبع
اینکه شناسنامه ام چند تا مهر انتخابات خورده به خودم مربوطه و یه چیز شخصی هست اصلا دلم خواست تحریم بکنم به کسی چه
در قضاوت کردن عجله نکن اول طرف مقابل ات رو بشناس بعدا سعی در آنالیز طرف مقابل ات داشته باش !!!

نظرات 17 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 2 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 05:26 ب.ظ

من همونی هستم که برات همون نظر رو داده بودم
تویی که سرتا پا مسئولین مملکتی رو مسخره می کنی
تویی که ترس از دست دادن چند تا جیره ومواهب داری تو انتخابات شرکت می کنی بران جایی تعجب در لباس منتقدین مملکت قرار گرفتی جای بسی تاسف داره انسان چیزی رو بنویسه فقط برای اعای روشن فکری دلم نمی خواد چیزی برات بنویسم که ناراحت بشی
اما من شما رو خوب می شناسم من وشما تویک دانشگاه درس خوندیم و این یعنی اگر کسی شما رو نشناسه من شما رو می شناسم البته شاید بعد سرباز ی رفتن تغییر کرده باشین
تو خیلی ادم عجیبی بودی بقیه حرفامو برات میل می کنم

دوست عزیز من کجا مسولین مماکتی رو مسخره کردم اگه منظورت چند تا نقد کوچک تو این وبلاگ از قلم من بود که دوست عزیز یا وبلاگ نمیخونی و یا فرق نقد و مسخره رو نمیدونی...
من ترس جیره و مواجب ندارم و نداشتم و بازم میگم اینکه تو انتخابات شرکت میکنم یا میزنم تو خط تحریم به خودم مربوطه ... گویا شما از وضعیت شناسنامه من آگاه تر از خودمی...
این سطوری که در وبلاگ میاد برای ادعای روشنفکری نیست چون من روشنفکر نیستم بلکه انسانی هستم از جنس همه مردم سرزمینم...
شما که ادعا میکنید من و میشناسید این رو بدونید که سربازی من رو تغییر داد البته در جهت برعکس یعنی کمی تا قسمتی محافظه کار تر شده ام به قبل ( که شدم این )
منتظر میل شما هستم....

اکبر چهارشنبه 2 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:04 ب.ظ http://akdi.blogsky.com

من که تورو تو خدمت شناختم ولی فکر کنم خیلی از جنس خودمی. همون حکایت قدیمی دیوانه چو دیوانه بیند خوشش آید و تو هم مثل اینکه با دیدن من واسه همین انتخابم کردی.
حالا بابا بی خیال.
مجتبی هم یادش بخیر یه بار هم سر گیم های فلش نزدیک بود همه رو به گاف الف بده.
دلم میخواست یه چیز درست و حسابی می نوشتم اما امروز بدجوری حالم تو قوطی شده.
شاید بعدا اومدم و واسه ات یه دفاعیه درست و حسابی نوشتم.

رز پنج‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 02:02 ب.ظ http://rozesoraty.blogfa.com

سلام ناصر
امیدوارم که خوب و سرحال باشی
پستی که نوشتی خوندم خیلی جالب بود، تو هم خیلی خوب می نویسی
موفق باشی

هاشیم پنج‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 03:15 ب.ظ http://www.tannas.blogfa.com

سلام مهندس ناصر... اخوی ما به مهندس بودن شما دوستان افتخار میکنیم آقای مهندس... مخلصیم مهندس... مهندس(نیشخند)+چشمک ... بای مهندس

گل سرخ شنبه 5 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:27 ب.ظ http://goles0rkh.persianblog.ir

چشم در اولین فرصت لینکتون میکنم دوست من :-)

اشک ققنوس شنبه 5 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:42 ب.ظ

سال‌هاست گِره از گلوی کلمات گشوده‌ام.
تقلایِ ترانه‌کُشانِ کهنه‌کار هم به جایی نخواهد رسید
مرگ هم می‌داند که ماندنِ بی‌چرا
فقط سرنوشتِ صخره‌ی آفتاب است

هم آوا/سجاد نیکنام یکشنبه 6 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:42 ب.ظ http://www.hamava01.blogfa.com

با درود
ناصر جان ممنون از نظرات دلگرم کنندت. امیدوارم مهرورزی محمود خان شامل حال تو هم بشه و استخدام بشی! منتظرت هستم. پیروز باشی

مریم یکشنبه 6 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 05:03 ب.ظ http://www.axsham.blogfa.ir

سلام ممنونم که وقتتون رو صرف خوندن مطلبم کردین...

همیشه میام وبلاگتون و مطالبتون رو میخونم..

شاد باشید و موفق...

یا حق..

زهرا یکشنبه 6 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:14 ب.ظ http://mahpishuni1.blogfa.com

سلام داداش ناصر .

امتحان که قبول میشی حتما.دعا میکنم

اون دوستتم خیلی با حاله. ولی مهندس اول باید delete رو یاد میدادی چون لازم تره

واسه اون نظری هم که گذاشتن واست باید بگم فکر نکنم هیچ جای این وب نشونی از غرور باشه. حالا غرور به چی؟ مدرک؟ این دیگه اصلا نیست.

اگه یه وب شرح حال زندگی آدم باشه. اینکه تو یه لحظه هایی چه حسی داشته گاهی باید بگه که کیه و چکاره ست. اینم دیگه بالیدن نیست. ایشون اشتباه برداشت فرمودن.
در ضمن وب تا زمانی که توهین به شخص نباشه کاملا آزادانه هستش.
انتقاد هم جزو معیار های فکری هر کسی می تونه باشه.
خب حالا به کی چه مربوط که من نوعی یا هر کس دیگه در مورد سیلست کشور و بزرگان مملکتم چه جور فکر میکنم.؟؟
هان؟ هان؟ هان؟

در آخرم .خسته نباشی داداش. از اینکه بیشتر به وبت سر می زنی خوشحالم

niloufar دوشنبه 7 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 06:15 ب.ظ http://www.blueboat.blogsky.com

merc ke sar zadi khosh bashi rasti manam link dadam

لب سه‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 02:45 ب.ظ http://turkbay.blogfa.com

گفتگوی منطقی آیا ایرانیا ...

شما ایرانیا همینه همه خرند به جز ایرانیا همه بی تمدنن همه بی فرهنگند تو دنیا فقط یه کشور بوده وهست اونم ایرانه قاره امریکارو هخامنشیا کشف کردند و ادیسونم اصلش ایرانی بود وو........ و های دیگر فقط مونده بگین خداهم ایرانیه (فارسه ) که اونم من میگم خدا هم فارسه
یاشاسین آذربایجان
یاشاسین آذربایجان
یاشاسین تورکیه
یاشاسین تورکیه


چو ایران نباشد... دوبی بی ... آریایی بماند

اییر ایمکانی وارسا وبلاگیمی (یشیل ) لینک ائدین

عطش کوچ چهارشنبه 9 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 07:32 ق.ظ http://www.khalwatgaheghalam.persianblog.ir

سلام بر شما
میگن وقتی داش محمود خان از فرنگ برگشته بودند نمازشونو به زبان ار منی می خوندند...
اگه وقت کردید بیایید صدا هامو بشنوید ..شاید ارامشم بودید....

یاسمین ( حرفهای یه دختر غمگین چهارشنبه 9 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 05:40 ب.ظ http://rue.blogsky.com

آسمون دل من پر از ابرای تیرست....

الناز چهارشنبه 9 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 09:59 ب.ظ http://tanine biseda.blogsky.com

الناز چهارشنبه 9 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:00 ب.ظ http://taninebiseda.blogsky.com

سلام
من آپ کردم
سر نمیزنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بدروووووووووووود

هاشیم پنج‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:05 ق.ظ http://www.tannaz.coo.ir

سلام...خوبیکه ایشالله؟منم آپ کردم ولی خوشم میاد هم اکنون که 72 ساعت از اون میگذره هیشکی جرات نکرده نظر بده!!! شاید اونا ناخونهاشونو بیشتر دوست دارن!!![نیشخند]

عمو هادی دوشنبه 28 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:05 ب.ظ

وبلاگت خاله زنکیه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد