روزهای پرکاری ، روز های التهاب ، روزهای بارانی بهار ، بحث های مداوم کاری ، جلسات بی حاصل و با حاصل !
تا چشم باز می کردی کار بود و کار بود و کار . نه تفریحی و نه آرامشی .
بدلیل شرایط خاصی که داشتم مجبور بودم مدتی دست از همه علائق شخصی ام بکشم و مشغول تکمیل کارهای نهائی مربوط به دو پروژه بشوم . با جدیت هرچه تمامتر این کارها رو انجام می دادم و با حرص و ولع خاصی که داشتم منتظر روز موعود بودم . دریغ از فرصتی برای استراحت یا آرامش .... اما متأسفانه دقیقا" زمانی که می خواستم میوه و حاصل زحمات سه ساله ام رو در این مجموعه بچینم با حماقت بچه گانه فردی شغل و نمودار آینده روشنی که برای من پیش بینی می شد رو باهم و به همین راحتی از دست دادم !!!
یک شوک باور نکردنی
یک STOP دیگر
-----------------------------------------------
بعد از چند هفته استراحت و زندگی کردن هیپی وار و همچنین لذت بردن از زندگی به طرز دلخواه خود ، کار در محیطی آرام و بدور از هرگونه تنش و انرژی منفی رو انتخاب کردم .
همان مسافر قبلی بودم لیک در راهی جدید .....
-----------------------------------------------
دقیق تر که به گذشته نگاه می کنم می بینم نه تنها چیزی از دست نداده ام ، بلکه در این مدت به موارد جدیدی از زیبائی های پیرامون ام و همچنین تجربیاتی نو دست یافته ام .
خداوند بزرگ را سپاس گزارم که همیشه و همیشه یار و یاور و تنها محرم حقیقی من گناهکار بوده و کمکم کرده ....
و نیز سپاس گزار شما دوستان و عزیزانم هستم که همیشه با نظرات و حرفهای دلنشین و امید بخش من رو شرمنده مهر بی انتهایتان کرده اید....
دوستتان دارم